با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
ارهبور (به زبان انگلیسی: Erebor ) یا تنهاکوه (که ترجمه آن به زبان سینداری است) کوهی در شمال شرقی سرزمین رووانیون بود. این کوه سرچشمه رودخانه رانینگ بوده و یکی از مهمترین دژهای دورفها در اواخر دوران سوم و دوران چهارم به حساب میآمد.
سالهای درختان و دوران اول
ارهبور زمان کوتاهی پس از بیدارشدن دورین اول در کوه گونداباد توسط لانگبردها شناسایی و مورد استفاده قرار گرفت. این منطقه توسط گروهی از معدنچیان برای هزاراان سال مورد سکونت قرار گرفت و توسط جاده جنگلی که به دست دورفها ساخته شده بود به دیگر معادن آن سرزمین مرتبط میشد. این جاده از طریق گذرگاه فوقانی به درون سیاهبیشه (که بعدها میرکوود نام گرفت) میرفت و پس از آن به رود رانینگ منتهی میشد. این رود در انتها به تپههای آهن که در شرق ارهبور قرار داشت سرازیر میشد.
از یک جامعه کوچک تا یک پایتخت بزرگ
ارهبور برای هزار سال به صورت جامعه ای کوچک بود تا اینکه بلای جان دورین در خازاد-دوم از خواب بیدار شد. در سال ۱۹۸۰ دوران سوم پادشاه دورین ششم توسط آن هیولای وحشی کشته شد و در سال ۱۹۸۱ دوران سوم پس از مرگ ناین اول، بزرگترین پسر دورین و وارث تاج و تخت وی، شخص بعدی در نسل وی یعنی تراین اول همراه با دیگر مردم خازاد-دوم (که بعدها به موریا تغییرنام داد) از آن سرزمین مهاجرت نمودند. تراین با آن دسته از دورفهایی که وی را پیروی کردند در سال ۱۹۹۹ دوران سوم وارد منطقه ارهبور شد. آنجا جایی بود که وی خود را پادشاه زیرکوه نامید و پایتخت لانگبردها را به آنجا منتقل کرد. تحت رهبری تراین آرکنستون یا گوهر آرکن کشف شد و گنجینههای فراوانی از اعماق این کوه استخراج گشت. پس از مرگ تراین فرزند وی تورین اول مدت ده سال بر ارهبور حکم راند و پس از آن در سال ۲۲۱۰ دوران سوم به سمت کوهستان خاکستری که مردمش در آنجا جمع شده بودند به راه افتاد.
زوال ارهبور
پس از آنکه پادشاه تورین بار دیگر ارهبور را ترک کرد، وضعیت آن به حالت سابق بازگشته و پایتخت به ارد میترین منتقل شد. تقریبا ۴۰۰ سال پیش از آن بود که قوم دورین با جمعیتی عظیم به ارهبور بازگشتند. دلیل این کار این بود که دورفهای کوهستان خاکستری درگیر نبردی با اژدهایان بودند که برای چند صد سال دورفها را به ستوه آورده بودند. در سال ۲۵۸۹ دوران سوم پادشاه ناین دوم و پسر وسطی او فرور توسط اژدهای بزرگی در آستانه تالارهایشان به قتل رسیدند. این اتفاق باعث شد که دو پسر دیگر ناین یعنی ترور و گرور کوهستان را همراه با آن دسته از مردمی که آنان را پیروی میکردند ترک گویند.
تأسیس مجدد
سال بعد، ترور که اکنون پادشاه شده بود، رهبری گروهی از دورفها را برای بازگشت به ارهبور به عهده گرفت، درحالیکه برادر وی گرور همراه با افراد خویش به سمت کوهستان آهن راهی شدند. با این حال عدهای نیز بودند که در ارد میترین باقی ماندند.
سرانجام ترور به ارهبور وارد شد و خود را پادشاه زیرکوه نامید. تحت رهبری ترور، ارهبور بار دیگر تبدیل به پایتخت اصلی قوم دورین شد و دورفهای ارهبور نیز تبدیل به بهترین صنعتگران و معماران سرزمینهای برهوت گشتند. میزان رفت و آمد و تجارت بین خویشاوندان آنها در تپههای آهن و دیگر مکانها بالا گرفت و در نتیجه تبدیل به افرادی بسیار ثروتمند شدند.
نابودی ارهبور و تبعید دورفها
اما باید به این نکته نیز اشاره کرد که این ثروت تازه اندوخته شده باعث دردسرها و مصیبتهای فراوانی شد. زمان زیادی نگذشت که اژدهای بزرگ اسماگ از ثروت بینهایت دورفها در ارهبور خبردار شد و یک روز به سرش زد که تمام آن ثروت را از آن خود کند. در سال ۲۷۷۰ دوران سوم، اسماگ با انبوهی از آتش و ویرانی وارد ارهبور شد. وی پادشاه گیریون از شهر ساحلی دیل را با بسیاری از شوالیههایش به کام مرگ فرستاد و تعداد زیادی از دورفهایی را که در داخل کوهستان زندگی میکردند از بین برد. بسیاری از نجات یافتگان به سمت تپههای آهن گریزان شدند و بقیه نیز همراه با خانواده سلطنتی به تبعید رفته و عده اندکی نیز راه خویش را در پیش گرفتند.
تنهاکوه به مدت دویست سال خالی از سکنه ماند و تنها مأمن و مسکن اسماگ همیشه خشمگینی بود که در تالارهای بزرگ ارهبور در کنار انبوهی از گنجینهها به خواب رفته بود. اما با رفتن دورفها از سرزمینشان به کوهستان دونلند در شمال کوهستان آبی، آنان برای همیشه دلتنگ تالارهای بزرگ ارهبور شدند.
در جستجوی ارهبور و باز پس گیری آن
دیری نپایید که نوه ترور یعنی تورین دوم سپربلوط با گندالف ساحر ملاقات کرد و امیدها برای بازپس گیری ارهبور از نو زنده شد. در واقع با مشورت و راهنمایی گندالف، پادشاه تورین و گروه کوچکی از یاران و بستگان وی در سال ۲۹۴۱ دوران سوم سفری را به سوی تنهاکوه ترتیب دادند. بعد از اینکه اسماگ اژدها فهمید که مردمان دیل به دورفها کمک کردهاند، به سمت شهر آنان اسگورات رفت و قصد نابودی آنجا را کرد. اما توسط مرد شجاعی به نام بارد از پا در آمد. با کمک هابیتی به نام بیلبو بگینز، تورین و شرکاء وی توانستند شهر باستانی خویش و از همه مهمتر گنجینههای بی حد و حصر خود را باز پس گیرند. پس از آن بود که تورین رسماً خود را پادشاه زیر کوه نامید. مردمان اسگورات و نیز الفهای میرکوود کمکهای زیادی به دورفها کرده بودند و نیز زیانهای زیادی نیز از سوی اژدها به آنان وارد شده بود، اما تورین از دادن سهم آنان سر باز زد. همین کار وی باعث شد که کوهستان، دورفها و نیز هابیت در محاصرهای سخت و دردناک گرفتار آیند. اوضاع حتی بدتر از این نیز شد زیرا که تورین از پسرعموی خویش داین پاآهنی (نوه گرور) درخواست کمک کرده بود و او نیز همراه با سپاهی مجهز برای رویارویی با محاصره کنندگان وارد ارهبور شد. اما اینجا بود که گندالف پادرمیانی کرد و به تمام نیروهایی که در ارهبور برای نبرد با یکدیگر جمع شده بودند هشدار داد که ارتش عظیمی از اورکها و وارگها در حال ورود به کوهستان هستند. بنابراین الفها، انسانها و دورفها اتحادی را تشکیل دادند و در نبردی خونین با دشمن مشترکشان به مبارزه پرداختند.
در نهایت مدافعان در مقابل اورکها و وارگها پیروز گشتند، اما پادشاه تورین جراحات بسیار شدیدی برداشت و همراه با دو خواهرزاده اش که در نبرد کشته شده بودند دار فانی را وداع گفت. پس از مرگ تورین، داین پادشاه قوم دورین و کوهستان ارهبور گشت. سرانجام پس از سالهای متمادی دوری و دلتنگی لانگبردها توانستند به ارهبور باز گردند.
شکوفایی و نبرد حلقه
ارهبور تحت پادشاهی و رهبری داین بار دیگر قدرتمند و ثروتمند شد. آنان شهر دیل را از نو ساختند، تجارتشان با دورفهای تپههای آهن و انسانها بار دیگر رونق پیدا کرد و ارهبور به روزهای اوج شکوه و عظمتش رسید. اما بار دیگر دردسرها در شرق شروع شدند. مردمان دیل در حال آماده شدن برای نبردی با ایسترلینگها بودند. در سال ۳۰۱۹ دوران سوم جاسوسی از طرف سائورون نزد داین آمد و به وی گفت که محل اختفای بیلبو (که حلقه یگانه را در اختیار داشت) را به وی اطلاع دهد. با این کار سائورون سه حلقه باقیمانده دورفها را به وی باز میگرداند. اما داین که نسبت به حرفهای جاسوس مشکوک شده بود، یکی از وابستگانش به نام گلوین را به ریوندل گسیل داشت که به بیلبو هشدار دهد که سائورون به دنبال وی است.
چند ماه بعد نبرد بین دیل و شرق شروع شد. متجاوزان از سمت رودخانه رانینگ به مرزهای دیل وارد شدند و در نبردی که به نبرد دیل مشهور شد به مدت ۳ روز شهر را محاصره کردند. حتی با کمک دورفها آنان نتوانستند جلوی پیشروی ایسترلینگها را بگیرند. در روز سوم انسانها و دروفها به سمت کوهستان عقب نشینی کرده و پادشاه براند و پادشاه داین در مقابل دروازههای شهر کشته شدند. دورفها و انسانها برای چندین روز فشار را تحمل کردند تا اینکه خبرهایی به گوش ایسترلینگها رسید که ارتش عظیم سائورون در جنوب در جنگی به نام نبرد مورانون شکست خوردهاست. با این خبر ترس و واهمه در دل محاصره کنندگان افتاد. زمانیکه محاصره شدگان از این اتفاق باخبر شدند از ارهبور بیرون آمده و به دشمنانشان حمله بردند و آنان را از مرزهای دیل بیرون کردند.
تورین سوم کلاهسنگی پس از مرگ پدرش، پادشاه قوم دورین و ارهبور شد. اطلاعات کمی در مورد دوران سلطنت وی در دست است اما چیزی که میدانیم آن است که مردم وی به انسانها در ساختن شهرهای گاندور و دژ هلمز دیپ کمکهای زیادی کردند. بخشی از مردمان او به غارهای درخشنده مهاجرت کردند. ارهبور به شکوه و جلالش ادامه تا اینکه دنیا فرسوده شد و نژاد دورین به پایان خود رسید.
مشخصات کوهستان ارهبور
ارهبور ۳۵۰۰ پا (۱۰۶۶ متر) ارتفاع داشت به گونهای که حتی در بهار نیز قلههای آن پر از برف بود. از لحاظ زمین شناسی این کوهستان منبع فلزات و جواهرات بود.
این کوهستان شکلی ستارهای داشت و شش تیغه از قلههای آن سر به فلک کشیده بودند.
تیغه جنوب غربی راونهیل نام داشت که پست دیده بانی دورفها به حساب میآمد. بین دو تیغه غربی دره باریکی بود که خروجی درب پشتی از آنجا میگذشت. پلکانهای صعب العبوری به بالای تیغه جنوبی کشیده شده بود که از طریق لبههای باریکی به دهانه پرشیب جنوبی راه پیدا میکرد.
در داخل کوهستان، دالانها و تونلهای متعددی حفر شده بود که از طریق آنها میشد به سردابها، تالارها و عمارتهایی نظیر تالار بزرگ ترور که در نزدیکی دروازه جلویی بود راه پیدا کرد. تونلی نیز وجود داشت که از طریق آن میتوانستند به «تحتانی ترین سرداب» راه پیدا کنند.
ورودی اصلی به داخل کوهستان دروازه ارهبور نام داشت که در بخش جنوبی کوهستان قرار داشت. این دروازه به درهای که بین دو تیغه بزرگ کوهستان واقع شده بود باز میشد. روخانه رانینگ از زیر کوه جاری شده و از دروازه جلویی عبور میکرد. عبور این رود از دروازه جلویی آبشاری را تشکیل میداد که به دره ریخته میشد.
در کنار دروازه، جاده هموار پهنی بود که از کنار رودخانه میگذشت و به شکل یک منحنی عریض داخل کوهستان میشد. در فاصلهای نه چندان دور از درب ورودی، تالار بزرگ ترور قرار داشت که میهمانیها و جلسات مهم در آنجا برگزار میشد.
در تالارهای پایینی، تالار گستردهای بود که تالار بزرگ تراین نام داشت و در بن کوهستان قرار گرفته بود. از آنجا راهرویی مخفی وجود داشت که به درب پنهانی در جنوب غربی کوهستان منتهی میشد. درب پشتی به غیر از روز دورین از بیرون غیر قابل دیدن نبود. در روز دورین نور خورشیدی که در حال غروب بود میتوانست محل کلید را نمایان کند.